سیده پرستو احمدحیدری؛ سید جمال بارخدا؛ خلیل زندی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی انگیزهها و موانع زنان در مسیر تصدی پست مدیریتی مدارس و همچنین شناسایی راهکارهای تسهیل این مسیر بود. روش پژوهش، کیفی و راهبرد مورد استفاده نظریه دادهبنیاد کلاسیک بود. میدان پژوهش معلمان زن متقاضی پست مدیریت بودند که در آزمون انتخاب و انتصاب مدیران مدارس استان کردستان شرکت کرده بودند. با استفاده از نمونهگیری ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی انگیزهها و موانع زنان در مسیر تصدی پست مدیریتی مدارس و همچنین شناسایی راهکارهای تسهیل این مسیر بود. روش پژوهش، کیفی و راهبرد مورد استفاده نظریه دادهبنیاد کلاسیک بود. میدان پژوهش معلمان زن متقاضی پست مدیریت بودند که در آزمون انتخاب و انتصاب مدیران مدارس استان کردستان شرکت کرده بودند. با استفاده از نمونهگیری هدفمند و با استناد به قاعده اشباع نظری، 18 نفر مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمهساختاریافته بود. دادههای متنی از طریق کدگذاری باز و مقولهبندی تحلیل شدند. با استناد به معیارهای چهارگانه باورپذیری، اطمینانپذیری، تاییدپذیری و انتقالپذیری، از اعتبار تحقیق اطمینان حاصل شد. یافتهها بیانگر شناسایی 241 کد باز و 18 مفهوم فرعی بود که در ذیل سه مفهوم اصلی انگیزهها، چالشها و راهکارها قرار گرفتند. انگیزهها شامل نوآوری و تحول سازنده، رشد و پیشرفت فردی، توانمندی و مدیریت زنانه، ارتباطات و همکاری مؤثر، پرورش و توسعه دانشآموزان، و عدالت سازمانی و برابری بودند. موانع شامل موانع شامل طرحوارهی نامطلوب جامعه در خصوص مدیریت زنان، نبود بستر قانونی برای مدیریت زنان، گرانباری نقش، عدم تاب آوری زنان در پست مدیریت، ناعدالتی در انتصاب زنان در پست مدیریت، و حمایت نکردن سازمانهای بالادستی بود. در نهایت راهکارها شامل فرهنگسازی اجتماعی در مورد توانمندی مدیریت زنان، فراهم کردن تسهیلات رفاهی، انتصاب افراد بر اساس شایسته سالاری در فرایندی شفاف، و فرهنگ سازی تفکر برابر جنسیتی بود.
آرش رسته مقدم
چکیده
مدیریت آموزشی همانند سایر حوزه های دانشگاهی به لحاظ مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی و روششناسی متأثر از سیر تحول پارادایم های کلان علمی است. اولین مطالعات مدیریت آموزشی بر پایه اندیشههای مکتب تحصلگرایی (اثباتگرایی) در اوایل قرن بیستم شکل گرفت و به دنبال آن پارادایمهای تفسیری، انتقادی و پستمدرن به پژوهش های ...
بیشتر
مدیریت آموزشی همانند سایر حوزه های دانشگاهی به لحاظ مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی و روششناسی متأثر از سیر تحول پارادایم های کلان علمی است. اولین مطالعات مدیریت آموزشی بر پایه اندیشههای مکتب تحصلگرایی (اثباتگرایی) در اوایل قرن بیستم شکل گرفت و به دنبال آن پارادایمهای تفسیری، انتقادی و پستمدرن به پژوهش های این حوزه راه یافتند. در هر یک از پارادایم های مذکور، پژوهشگران مدیریت آموزشی به پژوهش و تولید متون علمی مبادرت ورزیده-اند. مقاله حاضر با هدف ترویج و کاربست مفاهیم مستخرج از پارادایم انتقادی در حوزه مدیریت آموزشی تنظیم شده و شامل دو بخش است. در بخش نخست، پیشینه و سیر تحول رویکردهای نظری مدیریت آموزشی ذکرشده و در انتها به پارادایم انتقادی در حوزه مدیریت آموزشی اشاره شده است. بخش دوم مقاله به معرفی کتاب «رویکردهای نوین به مدیریت آموزشی؛ الگوها و نویدها»-که توسط ویلیام فاستر در سال 1986 نگارش شده و دکتر علی علاقه بند در سال 1402 آن را ترجمه کرده، اختصاص یافته است. مقاله با طرح برخی از کاربست های پارادایم انتقادی در حوزه مدیریت آموزشی خاتمه می یابد.
آرش رسته مقدم
چکیده
تطور و تکامل مفاهیم و نظریههای علمی در درازنایتاریخصورت میگیرد. مدیریت آموزشی به عنوان یک حوزه مطالعاتی از این امر مستثنی نیست. بنابراین، فهم فراز و فرودهای مفهومی این حوزه نیازمند نگریستن به آن به مثابه امری تاریخی است. هدف مقاله حاضر، مطالعه نگاشت تاریخی مدیریت آموزشی از مجرای کنکاش نقادانه کتاب «تاریخ مدیریت آموزشی از ...
بیشتر
تطور و تکامل مفاهیم و نظریههای علمی در درازنایتاریخصورت میگیرد. مدیریت آموزشی به عنوان یک حوزه مطالعاتی از این امر مستثنی نیست. بنابراین، فهم فراز و فرودهای مفهومی این حوزه نیازمند نگریستن به آن به مثابه امری تاریخی است. هدف مقاله حاضر، مطالعه نگاشت تاریخی مدیریت آموزشی از مجرای کنکاش نقادانه کتاب «تاریخ مدیریت آموزشی از منظر کتب درسی» بودهاست.بهمنظور دستیابی به هدف فوق با کاربست روش نقد، کتاب از جنبه بیرونی و درونی، بررسی شدهاست.یافتهها حاکی از آن است که کتاب مذکور باوجود برخورداری از ویژگیهای مثبت فراوان، در پاسخ به پرسشها و اهداف مدنظر دچار کاستیهایی بوده و به طور بایسته نتوانسته-است شمایل کاملی از تاریخ مدیریت آموزشی را به تصویر بکشد. مقاله با استخراج درسآموزی-هایی به منظور خوشهچینی پژوهشگران داخل کشور از میراث جهانی این حوزه خاتمه یافتهاست.تطور و تکامل مفاهیم و نظریههای علمی در درازنایتاریخصورت میگیرد. مدیریت آموزشی به عنوان یک حوزه مطالعاتی از این امر مستثنی نیست. بنابراین، فهم فراز و فرودهای مفهومی این حوزه نیازمند نگریستن به آن به مثابه امری تاریخی است. هدف مقاله حاضر، مطالعه نگاشت تاریخی مدیریت آموزشی از مجرای کنکاش نقادانه کتاب «تاریخ مدیریت آموزشی از منظر کتب درسی» بودهاست.بهمنظور دستیابی به هدف فوق با کاربست روش نقد، کتاب از جنبه بیرونی و درونی، بررسی شدهاست.یافتهها حاکی از آن است که کتاب مذکور باوجود برخورداری از ویژگیهای مثبت فراوان، در پاسخ به پرسشها و اهداف مدنظر دچار کاستیهایی بوده و به طور بایسته نتوانسته-است شمایل کاملی از تاریخ مدیریت آموزشی را به تصویر بکشد.