زهیر حاجی حسینی؛ محسن شاکری؛ سید علیرضا هوشی السادات
چکیده
پژوهش حاضر با هدف واکاوی ادراکات مدیران شرکتهای دانشبنیان و فناور شهر یزد از علل عدم آمادگی اشتغالپذیری دانشآموختگان دوره کارشناسی صورت گرفت. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری بود. تعداد شرکتکنندگان پژوهش ۱۰ نفر از مدیران شرکتهای دانشبنیان و فناور پارک علم و فناوری اقبال یزد بودند که بهصورت نمونهگیری ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف واکاوی ادراکات مدیران شرکتهای دانشبنیان و فناور شهر یزد از علل عدم آمادگی اشتغالپذیری دانشآموختگان دوره کارشناسی صورت گرفت. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری بود. تعداد شرکتکنندگان پژوهش ۱۰ نفر از مدیران شرکتهای دانشبنیان و فناور پارک علم و فناوری اقبال یزد بودند که بهصورت نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته بهعنوان ابزار پژوهش مورداستفاده قرار گرفت. دادهها با استفاده از روش اسمیت تحلیل شدند. برای تعیین اعتبار دادهها از روش سهسوسازی (تطبیق توسط اعضاء، بررسی همکار، مشارکتی بودن پژوهش و بازاندیشی پژوهشگر) استفاده شد. کدگذاری نیز توسط پژوهشگر و فرد متخصص دیگری در حوزه کیفی انجام و مورد مقایسه قرار گرفت. درنهایت ادراکات تجربهشده مدیران شرکتهای دانشبنیان و فناور از علل عدم آمادگی دانشآموختگان دوره کارشناسی برای اشتغال در قالب 3 مضمون اصلی: ضعف در کسب مهارتهای نرم، ادراکی و فنی (11 زیرمضمون) کیفیت نامطلوب آموزشهای دانشگاهی (5 زیرمضمون) و ضعف در سیاستگذاری و برنامهریزی (5 زیرمضمون)، شناسایی شد. بر اساس یافتههای پژوهش، سیاستگذاران و برنامهریزان آموزشی میتوانند با شناسایی علل عدم آمادگی اشتغالپذیری دانشآموختگان در شرکتهای دانشبنیان و فناور، الزامات آمادهسازی آنان برای اشتغال در این شرکتها را فراهم نمایند.
محمد شرفی؛ مینا مقدم
چکیده
تحقیق حاضر به بررسی وضعیت شغلی دانش آموختگان مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی می پردازد. هدف از انجام این تحقیق بررسی میزان دست یابی به اهداف رشته های فوق از طریق بررسی دیدگاه دانش آموختگان می باشد. تعیین اینکه تا چه اندازه دانش آموختگان این رشته ها جذب بخش ها و سازمانهای مرتبط با اهداف رشته ای خود شده اند، و تا چه میزان دانشگاه توانسته ...
بیشتر
تحقیق حاضر به بررسی وضعیت شغلی دانش آموختگان مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی می پردازد. هدف از انجام این تحقیق بررسی میزان دست یابی به اهداف رشته های فوق از طریق بررسی دیدگاه دانش آموختگان می باشد. تعیین اینکه تا چه اندازه دانش آموختگان این رشته ها جذب بخش ها و سازمانهای مرتبط با اهداف رشته ای خود شده اند، و تا چه میزان دانشگاه توانسته است دانش آموختگان را برای ورود به بازار کار آماده نماید.جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموختگان سالهای 88-84 می باشد که تعداد آنها 243 نفر بوده است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش از نوع روش توصیفی و مبتنی بر رویکرد پیمایشی می باشد. روش مورد استفاده برای نمونه گیری، نمونه گیری در دسترس بوده است. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی(فراوانی، میانگین، درصد) استفاده شده است. عمده ترین نتایج تحقیق عبارتند از: میزان اشتغال به کار دانش آموختگان در حین تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد 22.5درصد بوده است که بعد از فارغ التحصیلی در مقطع این میزان به 80 درصد افزایش یافته است بیشتر شاغلین در بخش های دولتی و در دو بخش آموزش عالی و آموزش و پرورش مشغول به کار بوده اند و میزان اشتغال به کار افراد در بخش صنعت در سالهای اخیر افزایش داشته است. علاوه بر این دانش آموختگان پیشنهاداتی برای آمادگی بهتری دانشجویان رشته های فوق الذکر جهت ورود به بازار کار داشته اند.