فاروق احمدی؛ حسین عبدالهی؛ علی خورسندی طاسکوه؛ مرتضی طاهری
چکیده
در چند دهه گذشته، رهبری آموزشی و توجه به کیفیت عملکرد مدیران مدارس در رأس سیاستهای آموزشی کشورهای توسعه یافته بوده است. هدف این پژوهش واکاوی بسترهای لازم برای گذار از مدیریت آموزشی به رهبری آموزشی در نظام آموزشی(مدارس) ایران است. روش ﭘﮋوﻫﺶ حاضر از ﻧﻮع ﮐﯿﻔﯽ است ﮐﻪ به روش نظریه زمینهای سیستماتیک) انجام شده است. مشارکتکنندگان ...
بیشتر
در چند دهه گذشته، رهبری آموزشی و توجه به کیفیت عملکرد مدیران مدارس در رأس سیاستهای آموزشی کشورهای توسعه یافته بوده است. هدف این پژوهش واکاوی بسترهای لازم برای گذار از مدیریت آموزشی به رهبری آموزشی در نظام آموزشی(مدارس) ایران است. روش ﭘﮋوﻫﺶ حاضر از ﻧﻮع ﮐﯿﻔﯽ است ﮐﻪ به روش نظریه زمینهای سیستماتیک) انجام شده است. مشارکتکنندگان پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاههای وابسته به وزارت علوم، افراد صاحب نظر در ارتباط با رهبری آموزشی که دارای سوابقی مانند وزیر آموزش و پرورش، معاون وزیر و دبیر کلی شورای عالی آموزش و پرورش و مدیران شاخص مدارس مختلف که در سال تحصیلی 1403–1402 مشغول به فعالیتهای آموزشی و پژوهشی بودند. در یک نگاه کلی، بر مبنای نتایج به دست آمده و ابعاد الگوی داده بنیاد، 12 مقوله اصلی، 55 مقوله فرعی و 203 مفهوم از مصاحبههای صورت گرفته استخراج گردید. یافته های پژوهش نشان داد شرایط مهمی همچون تمرکززدایی در ساختار سیستم آموزش و پرورش، پیشرو گرایی و پویایی در نقش مدیران مدارس برای این گذار لازم است. رسیدن به رهبری آموزشی نیازمند راهبردهای مختلفی است، علاوه بر تغییر نگاه سیاسی نسبت به کارکرد آموزش و پرورش و بالتبع مدیران در این نهاد، میبایست نسبت به تربیت و آموزش علمی مدیران روی آورد و با نگاهی تخصصیتر و آکادمیکیتر این افراد را برای تصدی مدیریت مدارس انتخاب و انتصاب داد. بر این اساس، تمرکز بر استانداردسازی برای رهبری آموزشی و حرکت به سوی تمرکززدایی با دادن اختیارات بیشتر به مدارس و مناطق، به برنامهریزان آموزشی ایران پیشنهاد می گردد.
ئاسو مجتهدی؛ جلیل یونسی؛ عنایت الله زمانپور؛ مرتضی طاهری؛ محمد علی بابایی زکلیکی
چکیده
اکثر مدیران دانشگاهها، اعضای هیئتعلمی هستند و به طور سازمانیافته آموزشهای موردنیاز را دریافت نکرده و مورد ارزیابی قرار نگرفتهاند. نظر به اهمیت توجه به شایستگی در انتخاب مدیران کارا و اثرگذار و باتوجهبه نقش خطیر دانشگاهها در جامعه، هدف پژوهش حاضر طراحی و رواسازی مدل شایستگیهای عمومی برای مدیران دانشگاههای دولتی شهر ...
بیشتر
اکثر مدیران دانشگاهها، اعضای هیئتعلمی هستند و به طور سازمانیافته آموزشهای موردنیاز را دریافت نکرده و مورد ارزیابی قرار نگرفتهاند. نظر به اهمیت توجه به شایستگی در انتخاب مدیران کارا و اثرگذار و باتوجهبه نقش خطیر دانشگاهها در جامعه، هدف پژوهش حاضر طراحی و رواسازی مدل شایستگیهای عمومی برای مدیران دانشگاههای دولتی شهر تهران است. در این پژوهش از رویکرد کیفی استفاده شد؛ جهت طراحی مدل شایستگی روش تحلیل مضمون و بهمنظور رواسازی مدل طراحیشده تکنیک دلفی مورداستفاده قرار گرفت. نمونه پژوهش مدیران دانشگاههای دولتی تهران بودند که با 27 نفر از آنان مصاحبه نیمهساختاریافته انجام شد. پس از تحلیل کیفی مصاحبههای پیادهسازی شده، با استفاده از تحلیل مضمون مدل اولیه استخراج گردید. جهت رواسازی مدل استخراجشده از تکنیک دلفی استفاده شد و با نظر متخصصان مدل شایستگی نهایی که متشکل از ۱۲ شایستگی است، تدوین شد. شایستگیها در سه دسته کلی شایستگیهای مدیریتی، شایستگیهای بینفردی و خصایص فردی طبقهبندی شدند. شایستگیهای مدیریتی شامل رهبری، آگاهی سازمانی، حل مسئله، برنامهریزی و ساماندهی و نظارت و کنترل؛ شایستگیهای بینفردی شامل مهارت ارتباطی، شبکهسازی و مذاکره و متقاعدسازی و خصایص فردی نیز شامل نتیجهگرایی، یادگیری مستمر، تابآوری و حرفهایگرایی است. باتوجهبه نقش کلیدی مدیران در نیل به اهداف دانشگاهها توصیه میشود جهت انتصاب و ارتقای مدیران مدل شایستگی استخراج شده در این پژوهش مورداستفاده قرار گیرد.