سمیرا طارمی؛ محمد مجتبی زاده؛ مسعود مرادی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی تحول فرهنگ سازمانی مبتنیبر بهرهوری انجام شد. جهت طراحی الگو از روش نظریه زمینهای و جهت اعتباریابی آن، از روش تحلیل عاملی تأئیدی مرحله اول و دوم استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، متخصصان رشتههای مدیریت آموزش عالی، برنامهریزی توسعه آموزش عالی، جامعهشناسی، مدیریت آموزشی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی تحول فرهنگ سازمانی مبتنیبر بهرهوری انجام شد. جهت طراحی الگو از روش نظریه زمینهای و جهت اعتباریابی آن، از روش تحلیل عاملی تأئیدی مرحله اول و دوم استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، متخصصان رشتههای مدیریت آموزش عالی، برنامهریزی توسعه آموزش عالی، جامعهشناسی، مدیریت آموزشی و مدیریت رسانه بود. جامعه آماری بخش کمی پژوهش، نیز معلمان، کارشناسان، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، مدیران ستادی و کارکنان وزرات آموزش و پرورش بود. روش نمونهگیری در بخش کیفی پژوهش، نمونهگیری هدفمند غیر احتمالی؛ و در بخش کمی، با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای بود. تعداد نمونه بخش کیفی و کمی، بهترتیب برابر با 20 نفر و 384 نفر بود. ابزار جمعآوری دادهها در بخش کیفی، مصاحبه نیمهساختارمند؛ و در بخش کمی، پرسشنامه 53 سؤالی در مقیاس لیکرت بود. بر اساس یافتههای بخش کیفی پژوهش، الگوی تحول فرهنگ سازمانی مبتنیبر بهرهوری با یازده عامل رسالت سازمان، تکنولوژی و نوآوری، فرایند استخدام و بهکارگیری نیرو، آموزش و مهارت، مبانی اعتقادی، ارزشی و اخلاقی، ساختار سازمان، نظام تشویق، ارتباطات درونسازمانی، بازخورد عملکرد، تعامل سازنده با محیط و حمایت سازمانی طراحی شد. یافتههای بخش کمی، نیز نشان داد، الگوی پیشنهادی تحول فرهنگ سازمانی مبتنیبر بهرهوری از نظر خبرگان دارای اعتبار بسیار مطلوب است. در نتیجه، بر اساس نظر متخصصان، میتوان از این الگوی یازده عاملی برای تحول فرهنگ سازمانی مبتنیبر بهرهوری نظام آموزش و پرورش ایران بهره گرفت.
عباس عباسپور؛ محمد مجتبی زاده
چکیده
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی الگوی اعتبارسنجی و تضمین کیفیت نظام آموزش عالی ایران بود. روش انجام پژوهش، روش تحقیق ترکیبی با طرح اکتشافی–مدل توسعه ابزار بود. در بخش کیفی پژوهش با استفاده از روش نظریه زمینهای و مصاحبه با 36 نفر از خبرگان آموزش عالی، 25 عامل و 157 ملاک مورد اکتشاف قرار گرفت. برای اعتبار یافتههای کیفی، از ملاکهایِ ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی الگوی اعتبارسنجی و تضمین کیفیت نظام آموزش عالی ایران بود. روش انجام پژوهش، روش تحقیق ترکیبی با طرح اکتشافی–مدل توسعه ابزار بود. در بخش کیفی پژوهش با استفاده از روش نظریه زمینهای و مصاحبه با 36 نفر از خبرگان آموزش عالی، 25 عامل و 157 ملاک مورد اکتشاف قرار گرفت. برای اعتبار یافتههای کیفی، از ملاکهایِ قابلیت اعتماد، قابلیت انتقال، قابلیت ارتباط و قابلیت تأیید استفاده شد. سپس، در بخش کمی، پرسشنامهای طراحی و برای مطالعه مقدماتی در اختیار 84 نفر از خبرگان آموزش عالی ایران قرار گرفت. بر اساس، بازخوردهای دریافتی، پرسشنامه اصلاح؛ و نسخه نهایی آن روی 293 نفر اجرا شد. اعتبار پرسشنامه توسط صاحبنظران تأیید و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ برابر با (982/0) شد. در بخش کیفی پژوهش، روش نمونهگیری هدفمند غیراحتمالی و در بخش کمی، روش نمونهگیری طبقهای تصادفی به کار رفت. آزمون ابزار اندازهگیری مزبور، از طریق تحلیل مدلیابی معادلات ساختاری استفاده صورت گرفت. با انجام تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول، الگوی مزبور به 22 عامل و 150 ملاک اصلاح و تعدیل یافت. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم نیز نشان داد که عوامل 22 گانه احصاءشده دارای بار عاملی کافی جهت پیشبینی الگوی اعتبارسنجی و تضمین کیفیت نظام آموزش عالی ایران است. همچنین، شاخصهای برازش، (CMIN/DF) برابر با 924/1، (RMSEA) برابر با 39/0، (GFI) برابر با 976/0، (AGFI) برابر با 939/0، (CFI) برابر با 928/0، (NNFI) برابر با 953/0، (TLI) برابر با 000/1، (IFI) برابر با 928/0 و (RFI) برابر با 925/0 نشان داد، الگوی طراحی و اعتباریابیشده برای اعتبارسنجی و تضمین کیفیت نظام آموزش عالی ایران از برازش بسیار مطلوبی برخوردار است.