احسان مرزبان؛ بهرام سرمست؛ احد رضایان قیه باشی
چکیده
نتایج مطالعات گوناگون در سازمانهای دولتی مختلف نشان میدهد که در حال حاضر، روشها و سبکهای آموزش کارکنان با کاستیها و چالشهای گوناگونی روبهروست و اثربخشی آموزشها، مطابق انتظارات ذینفعان نیست. ازاینرو، به نظر میرسد رویکردهای متداول برای مطالعه و آسیبشناسی آموزشهای سازمانی بسنده نباشد و این موضوع، نیازمند نگاهی ...
بیشتر
نتایج مطالعات گوناگون در سازمانهای دولتی مختلف نشان میدهد که در حال حاضر، روشها و سبکهای آموزش کارکنان با کاستیها و چالشهای گوناگونی روبهروست و اثربخشی آموزشها، مطابق انتظارات ذینفعان نیست. ازاینرو، به نظر میرسد رویکردهای متداول برای مطالعه و آسیبشناسی آموزشهای سازمانی بسنده نباشد و این موضوع، نیازمند نگاهی جامعنگرانهتر و ژرفکاوانهتر است. این پژوهش، در پاسخ به این نیاز شکل گرفته و هدف از آن ارائه رویکردی نوینی برای آسیبشناسی آموزش کارکنان در سازمانهای دولتی و ارائه راهکارهای بدیل در این زمینه بوده است. بدین منظور از روش تحلیل لایهای علتها که مبتنی بر تحلیل موضوعات در سطوح مختلف و بدیلیابی برای آینده آنهاست، استفاده شده است. شیوه گردآوری و تجزیهوتحلیل دادهها مبتنی بر فرایندی کیفی و خبرهمحور (مرور ادبیات، مصاحبه نیمهساختاریافته و پنل خبرگان) است. بر این اساس، علل ناکارآمدی روشها و رویکردهای آموزشی در سازمانهای دولتی، در چهار سطح لیتانی، ساختاری، گفتمان/جهانبینی و استعاره/اسطوره شناسایی شده و مبتنی بر آن، در هر سطح، بدیلهایی که میتوانند سناریوهای متفاوتی پیش روی آموزش کارکنان بگشایند، طرح شده است. نتایج این پژوهش بر توسعه رویکردهای آموزشی مبتنی بر داستانگویی که ریشه در ادبیات، دین، هنر و پیشزمینههای تاریخی و ذهنی ایرانیان دارد، تأکید میکند. بر این اساس، بهرهگیری از سبکهای یادگیری مبتنی بر موردکاوی، روایتگری، کارگاههای مشارکتی و گفتمانهای نوین در حوزه توسعه سرمایه انسانی، بستری پویا برای بهبود رویکردهای آموزشی در این سازمانها فراهم میکند.